English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (7432 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
line U رشته بند
lines U رشته بند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
field U رشته
fielded U رشته
fields U رشته
arcade U رشته طاق یاطاقها
aggregate U کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aggregates U کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
flight U یک رشته پلکان سلسله
string U رشته
string U رشته کردن نخ کردن
string U عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string U زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string U تعداد حروف یک رشته
string U برچسب مشخصات یک رشته
string U رشته خالی
string U رشته کردن
padding U حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
line U رشته
lines U رشته
series U رشته
yarn U رشته
yarn U رشته طناب
yarns U رشته
yarns U رشته طناب
major U رشته اصلی
majored U رشته اصلی
majoring U رشته اصلی
blank U 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest U 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
gourmand U صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
gourmands U صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
tissue U رشته پارچهء بافته
tissues U رشته پارچهء بافته
fibre U رشته
fibre U رشته علفی
fibre U رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibres U رشته
fibres U رشته علفی
fibres U رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
branch U شعبه رشته
branch U رشته
branch U رشته ساقه
branches U شعبه رشته
branches U رشته
branches U رشته ساقه
train U رشته سلسله
train U یک رشته موج
train U رشته
trained U رشته سلسله
trained U یک رشته موج
trained U رشته
trains U رشته سلسله
trains U یک رشته موج
trains U رشته
array U آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
arrays U آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
scrambler U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
suite U رشته
suite U رشته مسلسل اپارتمان
suites U رشته
suites U رشته مسلسل اپارتمان
campaign U یک رشته عملیات جنگی
campaigned U یک رشته عملیات جنگی
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
tract U رد بپا رشته
tracts U رد بپا رشته
sequence U رشته ترتیب
sequence U رشته
sequences U رشته ترتیب
sequences U رشته
mask U بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
masks U بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
continuum U رشته مسلسل تسلسل
core U رشته سیم هسته وسط سیم
cores U رشته سیم هسته وسط سیم
competent U شایسته دارای سر رشته
specialty U رشته اختصاصی
system U سلسله رشته
system U رشته دستگاه
systems U سلسله رشته
systems U رشته دستگاه
range رشته کوه
range U رشته
ranged U رشته کوه
ranged U رشته
ranges U رشته کوه
ranges U رشته
vermicelli U رشته فرنگی
beginning U نشانه آغاز یک رشته داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا نوار
beginnings U نشانه آغاز یک رشته داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا نوار
discipline U رشته علمی
disciplines U رشته علمی
disciplining U رشته علمی
chain U رشته
chains U رشته
Other Matches
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
thready U رشته رشته باصدای باریک
threads U رشته رشته شدن
thread U رشته رشته شدن
fiberize U رشته رشته کردن
fibrillation U رشته رشته سازی
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
catena U رشته
seriated U رشته رشته
reeve U رشته
unifilar U یک رشته
filament U رشته
artery U رشته
arteries U رشته
filaments U رشته
tatter U رشته رشته
threads U رشته
thread U رشته
strands U رشته
strand U رشته
ghaut U رشته
funicle U رشته
fiber U رشته
coneatenation U رشته
filaria U رشته
speciality U رشته اختصاصی
hot-wire U رشته حرارتی
hot wire U رشته حرارتی
spaghetti U رشته فرنگی
hot-wired U رشته حرارتی
string length U طول رشته
filum U رشته لیفی
filament resistor U مقاومت رشته
string manipulation U دستکاری رشته
nerves U رشته عصبی
filiform U رشته مانند
nerve U رشته عصبی
ghat U رشته سلسله
specialities U رشته اختصاصی
finite series U رشته کراندار
hot-wires U رشته حرارتی
optical fiber U رشته اپتیکی
incandescent filament U رشته ملتهب
null string U رشته تهی
copper strand U رشته مسی
null string U رشته پوچ
barbicel U رشته باریک پر
noodle U رشته فرنگی
bit stream U رشته ذره یی
bit string U رشته ذرهای
finespun U نازک رشته
bit string U رشته بیتی
lighting filament U رشته ملتهب
character string U رشته دخشهای
alphabetic string U رشته الفبائی
craftsman trade U رشته فنی
hair worm U کرم رشته
hot-wiring U رشته حرارتی
string handling U بکارگیری رشته
spinnerete U رشته ساز
sequence of events U رشته حوادث
spinneret U رشته ساز
solid wire U سیم تک رشته
quartermaster U سر رشته دار
quartermasters U سر رشته دار
commentaries U رشته یادداشت
commentary U رشته یادداشت
macaroni U رشته فرنگی
empty string U رشته خالی
search string U رشته جستجو
guinea worm U کرم رشته
main sequence U رشته اصلی
computing U رشته کامپیوتر
branch U رشته [دانشی]
character string U رشته کاراکتری
field U رشته [دانشی]
area U رشته [دانشی]
division U رشته [دانشی]
train of thought U رشته افکار
rank U قطار رشته
symbolic string U رشته علائم
heaters U رشته گرمساز
the province of science U رشته علوم
heater U رشته گرمساز
ranked U قطار رشته
ranks U قطار رشته
ridges U رشته تپه
ridge U رشته تپه
string variable U متغیر رشته
strobilation U تشکیل رشته
the province of science U رشته علمی
symbol stringe U رشته نمادی
stup string U رشته تنظیم
pasta U رشته فرنگی
terrachord U یک رشته چهار پردهای
ligation U رشته یاوسیله بستن
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
ribbon vermicelli U رشته فرنگی باریک
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
to go in for U رشته یاپیشه خودقراردادن
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
main sequence stars U ستارگان رشته اصلی
ligature U شریان بندی رشته
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
heater voltage U ولتاژ رشته گرمساز
heater current U جریان رشته گرمساز
minor U رشته فرعی کهاد
aline U دریک رشته قراردادن
areodesy U رشته مریخ شناسی
fibril U رشته کوچک تارچه
fiberglass U شیشه رشته مانند
bonds of relationship U رشته قوم وخویشی
spaghetti U خوراک رشته فرنگی
to lose the t. of a discourse U رشته سخن را ازدست دادن
She interrupted the train of my thoughts. U رشته افکارم را پاره کرد
Range of mountains. U رشته کوه ( کوهها ؟جبال )
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
strobilization U تشکیل رشته باریک شدگی
collating sequence U توالی ترتیب رشته تلفیق
indirectly heated cathode U کاتد با رشته گرم ساز
he is on the wrong scent U سر رشته کار را گم کرده است
gastrologist U صاحب سر رشته درپختن وخوردن
funicle U ساقه تخمچه رشته تخم چه
flaxy filaments U رشته هایا الیاف کتان
monofilament U تاریا رشته واحدتاب نخورده
tortellini U خوراک رشته فرنگی پر ازچاشنی جوشانده
conductors U هادی جریان برق رشته سیم
heart strings U عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
he undid what i had done U انچه من رشته بودم او پنبه کرد
To pick up (to lose) the thread of conversation. U رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
to interrupt a friendship U رشته دوستی را با کسی پاره کردن
to keep the ball rolling U رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
conductor U هادی جریان برق رشته سیم
hot wire instrument U دستگاه اندازه گیری با رشته حرارتی
enfilade U [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
repeating group U الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
computer jargon U لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
otolaryngology U رشته بیماریهای گوش و گلو و بینی
monofil U تاریا رشته واحد تاب نخورده
shroud laid U تشکیل شده از چهار رشته چهاررشتهای
thread count U [تعداد رشته نخ تار یا پود در یک طول مشخص]
wool of short staple U پشمی که رشته هایا موهای ان کوتاه است
nerve fascicle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
nerve bundle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
It is an absolute chaos. U همه رشته کارها از دست در رفته است
DNA double helix U [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
neuron U رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
granite paper U کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
veterinarians U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
flyings U رشته هایالیف هایی که ازچیزی جداشده بهوامیرود
electron beam U رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
veterinarian U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
neurons U رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
minor U در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
program music U موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
fibrin U ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول
cingulum U دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
comprehensive job U کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
cable laid rope U طنابیکه ازسه رشته سه لایی بافته شده باشد
ricer U رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
cingulum bundle U دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
data packet U نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
assignment U معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
assignments U معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
Vxtreme U قالب به کار رفته برای محل رشته ویدیویی در اینترنت
hangnail U ریشه یا رشته باریکی که ازپوست گوشه ناخن اویزان است
humanist U دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
serpentine U سواری در طول مانژ با یک رشته پیچ و خمهادر سمت مخالف
pseudo random U رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
alphanumeric U عملوندی که میتواند شامل حروف الفبا- عددی مانند رشته ها باشد
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
snobol U زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
dollar sign U که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
fiber U رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
pad character U حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
assignments U دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
assignment U دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
collator U ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
BIM U نشانه مشخص کننده شروع رشته دادهای که روی دیسک درایو یا نوار ضبط شده است
lazy lines U سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
assign U 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigns U 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
optimal merge tree U نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
assigning U 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigned U 1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. U بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
VidCap U برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
teletext U روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
ascii U رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
rigatoni U رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
slub U نخ نیم تاب پشم نیم رشته
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
Recent search history Forum search
1fibers affecting
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
2در رشته ادبیات انگلیسی
2در رشته ادبیات انگلیسی
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1it exists as a series of acidic ,yellow to black macromolecules of unknown but high molecular weight
0Oscillating Wave Surge Converter
0ستاره هشت پر
0computer synthesis of affect
0right hand side screen
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com